• وبلاگ : سال و ماه
  • يادداشت : من کجا جا ماندم .. ؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سرش همچنان لطفاً گيج نرو ..

    بله مي شود .. نمي شود ؟ مي شود .. مثلاً من تعداد زيادي از اين نوشته هاي بالا نوشت و پي نوشت .. چون در نگاه معقول نمي آيند تيکِ نمايش شان برداشته شده و آنجا حضور دارند همچنان ..

    مدام را مگر مـي شود .. ؟!
    نه ، نمي شود که ، سخت .. زياد .. بعد به نتيجه " نتوانسته رسيده بودن " .. ( با گذشت زمان صفات جديدي به کرات نياز مي شود وارد زبان شوند خب .. )


    عکس نگار ،




    صحن چه جاي خوبي ست هاا ...
    پاسخ

    سرم ببين بيس خواهـش مى كند خب .. تازگى ها دلم مى خواهد با نامعقول ها مانوس تر شوم .. دلشان مى شكند .. اصلا شايد انقدر اهميت نداديمشان نامعقول شدند . هـووف ، ذهن بى نمك ِ من :| . نمى شود .. اين يكى را نه .. نمى شود … نتوانسته رسيده بودن .. ماضى ِ حال ِ استمرارى حتى . صحن .. بهترين جاى دنياست .. مى گويد اين كه : بيا كه جسم جهان را قرار جان اينجاست .. و من دور حرم راه مى رفتم و هعى اين را براى خودم مى خواندم .. قرار ِ جان .. ( پرانتز اين عكس نگار اين ميان .. وسط هم نه .. اين ميان )